?ᗰᗩGᕮ TO ᑎᗩGOᖴTᕮ ᗷOᗪI؟

اون که میمونه برات فقط غمه 

دل بکن بجز غمت از همه 

تو دنیایی که پر از سیاهیه 

همین که غماتو داشته باشی کافیه 

قصه ی اونو نخور خودش نیست غمش هست

غمش اونقدر زیاده که همه دلای دنیا کمش هست

از اینا که بگذریم چیزی برات نمیمونه 

تو دنیات غم نباشه یادگاریات نمیمونه 

شادیامون میره از یاد زود فراموش میشه 

دنیامون باغمای تازه تری جوش میشه

چند سال دیگه چیزی از خندهات یادت نمیاد

کسی که بخاطرش میمردی یادش نمیاد

که توهم بودی یه روز ،میگفت خیلی عاشقته

 

میگفت محاله که یه روز بیاد تورو یادش بره

 کاری با این نداریم که عاشقت بود یا نبود 

ولی یادت بمونه که اسمتم یادش نموند ... 

+نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1398برچسب:,ساعت1:58توسط mehran |

ادمین رفته باز آید به وبلاگ غم مخور ... 

وبلاگه متروک شود روزی به سامان غم مخور ...

گر پسورد را فراموش کند ادمین سالیان دراز...

یادش خواهد امد اخر ای جان غم مخور... 

بازگشتم رو بعد از سه سال به وبلاگ قدیمیم به خودم تبریک میگم چون فقط خودم اینجام خیلی خوشحالم که پسوردم رو بالاخره درست وارد کردم چند سال گذشته فراموشش کرده بودم :)

+نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1398برچسب:,ساعت1:14توسط mehran |